:(

1392/7/6 11:09

نویسنده : رها

361 بازدید

اشتراک گذاری

کوچولوی من
از چهار شنبه حساب کتابای کاریم به هم خورده و پول کم آوردم ،
حالا اون مبلغ به کنار ، کلی از اون روز دنبالش گشتم و کل این سه روز و تمام فاکتورا و تمام ثبتیام و تمام ریز کارای اون روزم و چک کردم ولی هیچی به هیچی
حاظرم همه این پول و از جیبم بذارم و اعصابم و راحت کنم ولی نمیشه
هیچی هم به ذهنم نمیرسه :(
کوچولوی من تو که او نبالایی واسه مامانی دعا کن این پول پیدا بشه

پسندها (0) پسندیدم

شما اولین مشوق باشید!

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

کارن
6 مهر 92 12:04

نگران نباش عزیزم ایشاله که پیدا میشه خوب فکر کن شاید حواست پرت شده اشتباه کرده باشی به امید خدا حل میشه

نه همه چی و سه روزه دارم میگردم ، سه روز به همه زنگ زدم ، همه چی و چک کردم ، راستش دیگه نااا ندارم بخوام بگردم
دیگه مونده به خدا

فقط میگم کاش پیدا شه

مامان تینا و رایان
6 مهر 92 12:30

ای وای چه بد عزیزم..خد کنه زودتر پید شه دعا میکنم براتون

آره کاش زودی پیدا شه ، کلی اعصابم و به هم ریخته ین پول

مامان فرنيا
6 مهر 92 13:26

ايشالله كارها درست بشه و پول پيدا بشه اخه يك دوست دارم كه توي بانك كار ميكنه ميدونم چه مصيبتي است حتي نبودن 1ريال

آره ، اینجام دقیقا مثل بانک میمونه ، کاش پیدا شه این پول

مامان آيسو وآيسا
6 مهر 92 13:40

واي چقدر بد انشالله حل بشه رها جووون

آره ایشا... که حل شه

مامان تینا و رایان
7 مهر 92 7:34

عزیزم خبرشو به ما هم بده..ایشالا خوش خبری

چشم - منم امیدوارم پیدا شه خیلی زود

مرسی از مهربونتیت

مریم مامان آریا
7 مهر 92 13:23

جداً من همه جای وبت رو دیدم ولی آخرش نفهمیدم آخرش رها خانومی حامله است یا نه
آخه اینقدر طبیعی با نی نی حرف می زنی آدم مطمئن می شه هست
لطفا ما رو روشن بفرما
راستی اگر عکس از اون بچه دادشتون هم بذارین ببینیم همزاد پسرمون هست یا نه خوشحال میشیم هااااااااا

حتما یه عکس ازش میذارم که ببینی
مثل پسر خودت مااااااااااهه
منم نی نی ندارم هنوز

عاطفه مامان الای
7 مهر 92 14:01

اگه تونستی از سر کارت اجازه بگیر وزودتر بیا سر قرار

حتما عاطفه جونم
سعی میکنم زودی بیام

اسماء♥مامانه فسقل♥
7 مهر 92 15:05

عزیزم نباشم من نبینم رها جونی غصه داره

غصه نخور پیدا میشه ایشالله

فدات شم من اسما جونم
ایشا... که پیدا شه ، من بدم میاد از گم شدن چیزی

فدات بشم من

مامان امیر مهدی(سوده)
7 مهر 92 17:15

خصوصی

چشم - مرسی عزیزم

مریم مامان آریا
8 مهر 92 11:15

ای شیطون پس این مدت سر کار بودیم؟ چه خوب که از الان براش می نویسی خیلی خیلی عالیه و اینکه معلومه که چقدر عاشق بچه هستی
پسر دادشتون هم دیدم
اون عمه افسانه یعنی خواهر شما میشه ؟
عکس الانش اگر بود بهتر بود ولی به نظر خودمم یه شباهت هایی داشت خصوصا توپولش
ایشا اله خدا به خودت هم یه تپل مپل سالمش رو بده
مرسی که زحمت کشیدی

فدات دوست من
ایشا... که همه بچه هامون سلامت باشن
منم ممنونم که بهم سر میزنی